حسین سلیمی – روزنامه نگار
امروز عاشورا و اينجا کربلا
امتیاز:
«برای ما چهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند.تلاش می کنیم که کسانی که متعهد به مکتب هستند انتخاب شوند. ما باید کاری کنیم که رئیس جمهور آینده ما مهره آمریکا نباشد.»
اینها آخرین جمله های شهید بهشتی قبل از وقوع انفجار هستند؛ همه اعضای حزب سر و پا گوش بودند و به آخرین گفته های بهشتی گوش جان سپرده بودند. 5 دقیقه ای بیشتر از سخنرانی نگذشته بود که ناگهان نوری زرد رنگ همه جا را فرا گرفت. سقف بتونی سالن کنفرانس فرو ریخت و ده ها انسان مجاهد و مبارز در زیر آوار آن به شهادت رسیدند یا مجروح شدند.
عملیات نجات مجروحین و افرادی که زیر آوار مانده بودند به سرعت و با حضور تمامی نهادهای مسؤول و مردم آغاز شد و تا بامداد ادامه داشت. بیشتر مجروحان غرق درخون و دود بودند و به هیچ وجه شناخته نمی شدند. در هیاهوی جستجوی پیکر مطهر شهدا، همه سراغ آیت الله دکتر بهشتی را می گرفتند.
اخبار ضد و نقیضی از شهادت ایشان منتشر می شد. آقایان هاشمی رفسنجانی، بهزاد نبوی، دکتر باهنر و تنی چند از اعضای حزب از افرادی بودند که قبل از وقوع حادثه به دلیل مسائل کاری ، جلسه را ترک کرده بودند.
وقتی خبر انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در خیابان سرچشمه تهران و شهادت آیت الله دکتر بهشتی و یارانش قوت گرفت به رادیو اطلاع داده شد که شب خبر را پخش نکنند تا امام مطلع نشوند و در یک وضعیت مناسب، فردای آن شب توسط آقای هاشمی رفسنجانی و حاج احمد خمینی ، امام را مطلع کنند، در منزل هم سفارش شده بود که تا قبل از اخبار ساعت 7 صبح، رادیو را از منزل امام بردارند. هنگامی که به برداشتن رادیو اقدام کردند امام فرمودند: «رادیو را سر جای خود بگذارید، من جریان را از یکی از رادیو های خارجی شنیده ام».
آقای هاشمی رفسنجانی درباره چگونگی اطلاع این موضوع به امام می گوید: «در همان جلسه تصمیم گرفتیم به خدمت امام برویم. اخبار را بگوییم و تصمیمات را عرضه کنیم و با هدایت ایشان تکمیل و یا اصلاح نماییم و از انفاس قدسیه «روح الله» روح ها و جان های پژمرده را نشاط جدیدی بخشیم که همیشه وضعمان چنین بوده است که در مشکلات پناه به رهبر عزیزمان برده ایم».
همه سردرگم بودند و نمی دانستند که چطور منافقین به دفتر حزب نفوذ کرده و موفق به بمب گذاری شده اند. بعدها مشخص شد که «محمدرضا کلاهی» عضو نفوذی بمب گذار به بهانه نصب کولر، افراد خود را به پشت بام برده و از چند روز قبل میزان مواد منفجره ی لازم را بررسی و جاسازی را طراحی کرده بودند. صبح روز بعد رادیو خبر را پخش کرد و امواج انسانی به سمت پزشکی قانونی و دفتر حزب به حرکت درآمد ، تحمل شنیدن خبر شهادت آیت الله دکتر بهشتی برای هیچ کس وجود نداشت اما توده های مردم با شعارهای محزون و غمگین و چشمان اشک بار، این فاجعه ی بزرگ را به یاد شهدای کربلا صمیمانه پذیرا شدند:«عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، بهشتی مجاهد، در کربلاست امروز»
آقای «محمدعلی رجایی» -نخست وزیر دولت بنی صدر- ضمن ارسال پیام تسلیت؛ هشتم و نهم تیرماه را تعطیل و به مدت یک هفته عزای عمومی اعلام کرد. شدت تأثر در توده های مسلمان به حدی بود که صاحب نظران سیاسی ، وقوع یک انقلاب را علیه گروه های سیاسی پیش بینی کردند.
تا 9 صبح پیکر پاک 68 شهید به پزشکی قانونی منتقل شده که 6 نفر از آنان مجهول الهویه بودند. آخرین آمار شهدا به عدد شهدای کربلای حسینی 72 تن اعلام شد، اما روز سه شنبه یعنی دو روز پس از این فاجعه ی بزرگ، پیکر مطهر شهید «رحمان استکی» - نماینده ی مردم شهرکرد- در مجلس شورای اسلامی با دست و پای قطع شده پیدا شد.
روز سه شنبه 9 تیرماه 1360 -که با 27شعبان مصادف بود- پیکر مطهر شهدای هفتم تیر، در میان خشم و خروش میلیون ها انسان، از مقابل مجلس شورای اسلامی تشییع شد ، اما پیروان راه بهشتی همچون وی، مردم را به صبر و آرامش دعوت کردند آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم تشییع سخنرانی کرد و گفت:
همان گونه که روحانیت انقلابی پس از پیروزی انقلاب اجازه نداد تا همانند انقلاب های دنیا، خون و استبداد حاکم شود، در این مقطع حساس نیز مردم را به اسلام و عدالت دعوت می کردند، آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت: تنها چیزی که می تواند تداوم انقلاب را برای همیشه حفظ کند حضور شما در صحنه است.
آن شب خانواده های عزادار با هرکس تماس می گرفت اول سراغ بهشتی را می گرفت و بعد سراغ عزیز خودش را، به سراغ مجروحان بیمارستان که می رویم اول از بهشتی سخن می گویند. شهید خونش الهام دارد، قیام دارد، سازنده است تاریخ ساز و انسان ساز است، دشمن شکن است و هر یک از این شهدا چه از سنگر مجلس و چه از سنگر دولت و چه از سنگر دیگر مراکز، همه اینها برای ما ذخایر تاریخ سازند که روحشان شاد باد و روان شان در جوار پیغمبر و شهدا.