به گزارش روابط عمومی سرچشمه، حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی اکبری در ادامه جلسات تفسیر دعای هشتم صحیفه سجادیه، بر پرهیز از اسباب سقوط و پناه بردن به خدای متعال به طور ذهنی، قلبی و عملی تاکید کرد و به بیان مضامین دو عبارت «وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَةِ، وَ اسْتِکْبَارِ الطَّاعَةِ» پرداخت.
در ادامه گزیدهای از سخنان حجت الاسلام والمسلمین حاج علی اکبری را مرور میکنیم:
- بر اساس شریف جنود عقل و جهل، دو موضوع توبه از جنود عقل و اصرار از لشکریان جهل شمرده شده است. همان طور که خداوند متعال در معرفی متقین و افراد پرهیزکار، یکی از ویژگیها و ارکان ششگانه آنها را بیان میفرماید که: «و لم یصروا علی ما فعلوا» به این مفهوم که افراد پارسا و پرهیزکار اگر از روی غفلت و اشتباه مرتکب گناه بزرگ و فاحش یا کوچک شوند، آنقدر حساسیت طبع و لطافت فطری بالایی دارند که به خود آمده و متذکر و دارای بصیرت شده و از طریق توبه جبران میکنند.
- استغفار باعث میشود افراد پرهیزکار مشمول رحمت الهی قرار بگیرند. به این ترتیب خداوند عذر آنها را میپذیرد، چراکه آنها واقف هستند که کسی جز خدای متعال نیست که آنها را ببخشد. بنابراین بر گناه اصرار نکرده و ادامه نمیدهند. خداوند هم آنها را میبخشد، هم وارد بهشت میکند، هم اقامت دائمی در بهشت به آنها میدهد و هم از اجر خاصی بهره مند میشوند.
- گاهی انسان نه تنها از گناه خود استغفار نمیکند، بلکه در باطن خود هم در پی توبه نیست. طبق فرموده امام باقر(ع) به چنین حالتی اصرار گفته میشود. همین اصرار و اقامت بر گناه بدون توبه و استغفار که از جنود جهل است، گناه کبیره محسوب میشود.
- امام سجاد(ع) دوبار در دعای دوازدهم مسئله اصرار را بیان میفرماید: « وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الِاسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ، وَ جَانَبَ الْإِصْرَارَ، وَ لَزِمَ الِاسْتِغْفَارَ» به این مفهوم که من دانستم محبوبترین بندگان تو نزد تو کسی است که سرکشی در برابر تو را رها میکند و از اصرار و اقامت بر گناه پرهیز میکند و دائما با استغفار همراه است.
- باید دانست که استغفار متن زندگی انسان مومن و باتقوا است، نه حاشیه. چراکه مومن مقیم خیمه استغفار بوده و دائما مشغول توبه است. آنقدر طبع او در مراتب لطیف میشود که از طاعت خود هم استغفار میکند و به همین دلیل است که سبکبار است. برخلاف انسان جاهل که مدام گناه کرد و باری بر گناهان خود میافزاید. همانطور که پیغمبر اسلام(ص) هم فرمودهاند: «من روزی هفتاد مرتبه استغفار می کنم.»
- امام زین العابدین علیه السلام در ادامه دعای دوازدهم میفرماید: « وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ» به این مفهوم که من کجا و استکبار در برابر تو کجا؟ و به تو پناه می برم از اینکه بر گناهی اصرار داشته باشم، و از هرچه که در مراتب بندگی کوتاهی کرده ام به پیشگاه تو عذر می آورم، و درباره آنچه از وظایف بندگی عاجز میشوم از تو کمک میخواهم.
- دعای چهلم صحیفه سجادیه از نسخههای بسیار مهم بوده و برای زمانی است که متوجه مرگ باشیم. در فراز پایانی میفرماید: «أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ؛ ما را در حالي بميران كه راه يافتهايم و گمراه نگرديدهايم، و طاعت تو را ناپسند نشمردهايم، و روي از گناه برتافتهايم و دست از نافرماني كشيدهايم» در این فراز حال مرگ تعبیر شده است که شبیه مرگ حجاج بیت الله الحرام است. که بعد از اعمال و مراسم عرفه با جامه احرام از دنیا برود. گاهی علت ظاهری این نوع مرگ دشمنی صدام است و گاهی بی تدبیری آل سعود. اما در هر حال دری از رحمت خداست که باز شده و توفیقی است که نصیب حال حجاج شده که مستقیما وارد بهشت شوند. چون بهترین وضع این است که انسان در نور و وسط جهاد با نفس از دنیا برود و دیگر به تاریکیها برنگردد. پس باید بر این نوع مرگ حجاج غبطه خورد.
- مرگ حقیقت وجودی است که زیارت می شود و امام سجاد علیه السلام از خداوند می خواهد که وقتی آن را می بیند شاد بوده و در حال طاعت و توبه باشد.
- در اینجا این پرسش مطرح می شود که چرا انسان گرفتار اصرار بر گناه میشود؟ باید توجه داشت که شیطان دو مداخله همزمان در انسان دارد: اول «اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَةِ» و دوم «اسْتِکْبَارِ الطَّاعَةِ ». یعنی گناه را دست کم بگیرد و انجام طاعت برای او سنگین جلوه کند. به این ترتیب شیطان با دخالت در تصویر ذهنی انسان از گناه و طاعت، او را گمراه میکند.
- مداخله شیطان در کوچک شمردن گناهان به اندازهای پیش می رود که انسان در ذهن خود، برخی از گناهان خود را گناه به حساب نمیآورد و بنابراین از آن پرهیز نمیکند. مبنای این کار برگشت ذهنی به کرم خداست و یا اینکه انسان از عذاب نمیترسد. یکی از دلایل این کار هم فراوانی گناه در محیط زندگی انسان است، مانند بیرون بودن کمی از موی خانمهاست. در این باره خداوند متعال میفرماید: « قل لا يستوي الخبيث والطيب ولو أعجبك كثرة الخبيث» به این معنا که امر خبیث و پلید با طیب و پاکیزه برابر نیستند و زیادی امر پلید که آن را از پلیدی خارج نمیکند.
- انسان به لحاظ عملی هم به گناهان عادت میکند. اول فطرت از گناه دچار چندش شده و بعد از آنکه به آن بی اعتنا شد، این حالت برای او عادی شده و دیگر احساس بدی نخواهد داشت. ضمن اینکه لذت گناه آن را پوشش میدهد و توجیح ذهنی هم به آن اضافه می شود.
- درمان اصرار بر گناه، در درجه اول گناه شناسی است تا انسان مومن، گناه و تاریکیها و نکبت آن را شناسایی کرده و به خاطر داشته باشد که طبق فرموده امام رضا (ع) چشم امید شیطان برای گمراه کردن انسان، به گناهان کوچک و صغائر است. وگرنه شیطان از انسان مومن امید ندارد که به قصد دزدی از دیوار خانهای بالا برود، پس انسان مومن از این لحاظ عصمت دارد. و بنابراین انسان مومن باید دائما سهم خود را از عصمت زیاد کرده و به اولیای خدا شباهت پیدا کند.
- به خدا پناه میبریم از کبائری که در جامعه ما به خاطر کثرت و اعتیاد عمومی از صغائر هم کوچکتر جلوه کرده است. بازی کردن با آبروی مومن مانند غیبت و تهمت که رایج شده، جز اکبر الکبائر محسوب می شود اما امروز از هر صغیرهای کوچکتر محسوب میشود.
- باید دقت داشت که یکی از بزرگترین عوارض و مخاطرات گناهان کوچک، بسترسازی برای گناهان بزرگ است. همانطور که امام رضا علیه السلام فرموده اند: «اَلصَّغَائِرُ مَنَ الذُّنُوبِ طُرُقٌ اِلَی الْکَبَائِرِ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللهَ فی الْقَلِیلِ لَمْ یَخَفْهُ فِی الْکَثِیرِ» به این مفهوم که گناهان کوچک، زمینه گناهان بزرگ است. هر که در گناه کوچک از خدا نترسد در گناه بزرگ هم از خدا نخواهد ترسید.