متن كامل جلسه بيستم و يكم
ادامه تفسير دعاي ششم 4
متن كامل جلسه بيستم و يكم شرح صحيفه سجاديه توسط حجت الاسلام والمسلمين حاج علي اكبري
امتیاز:
اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم، بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلام علی سَیِّدنا و نَبیِّنا حبیبِ اِلهِ العالمین، ابِی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد و علی اَهل بَیته الطّاهرین المعصومین المکرّمین، سِیَّما بقیةِ اللهِ فی الأرضین.
* حکایت یک آغاز
اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَارِ، وَ بَصّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الآفَاتِ.
موضوع بحث ما در گزارش متن پرنور دعای ششم صحیفهی مبارکهی سجّادیّه به این فراز عرشی رسید، اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْد. آغاز این دعای نورانی با حمد است، اَلْحَمْدُ لِلّهِ. اینجا فضای سخن کاملاً تغییر میکند، تا اینجا امام(علیه الصّلاة والسّلام) داشت در قالب حمد به درگاه پروردگار متعال گزارش میکرد. از نعمتهایی که خدای متعال داده است از یکسو و نشانههایی که آشکار کرده است از سوی دیگر، که همهاش حمد است؛ اینجا فضای سخن تغییر میکند، یعنی به قول طلبهها از غیبت میآید به خطاب، اَللّهُمَّ، حالت دعا پیدا میکند.
تا این جا عرضهی حمد بود به درگاه پروردگار متعال، اینجا دیگر لذّت حضور هست، احساس اُنس با حضرت حق است، این انتقال از غیبت به خطاب شیرینیاش را مؤمنین در سورهی مبارکهی حمد همیشه چشیدهاند. سورهی حمد هم همینطور است. شما آغاز میکنید با بِسمِ الله و اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین و بعد میرسید به آنجا که میگویید اِیّاکَ نَعبُد، فضا کاملاً عوض میشود، این تغییر خیلی الهامبخش است، شروع میکنید با خدای متعال سخن گفتن. هم آن قبلی ادب است، هم این ادب است، هردو ادب بندگی است، هم آنجا که داریم گزارش میکنیم مؤدّبانه، حمد میکنیم، ثناخوانی میکنیم، ذکر نعمتها، ذکر اسماء و صفات، هم اینجا که خطاب میکنیم به درگاه الهی متواضعانه در مقام بندگی.
اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْد، این فَلَكَ الْحَمْد یعنی داریم یکجور نتیجهگیری هم میکنیم از آن سیری که آمدیم، این حرف «ف» در فَلَكَ الْحَمْد یکجور نتیجهگیری هم هست، منتها امام(علیه الصّلاةُ والسّلام) با تعابیر تازه و بسیار جذّابی آنچه را که در فرازهای قبل توصیف شده اینجا جمعبندی میکنند و یک فضای جدیدی را پیشروی شما قرار میدهند، امّا آنچه که جمعبندی میشود این است، اَللّهُمَّ فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، وَ مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَارِ، وَ بَصّرْتَنَا مِنْ مَطَالِبِ الْأَقْوَاتِ، وَ وَقَيْتَنَا فِيهِ مِنْ طَوَارِقِ الآفَاتِ، چهارتا نکته است، یعنی چهار فراز؛
یک، فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، این فلق، فَلَقْتَ که قبلاً هم صحبتاش را کردیم حکایت از یک آغاز، فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، اینکه یک صبح تازهای را برای ما بهوجود آوردی و آشکار کردی، از دل این ظلمات شب، روز فراهم میشود و آغاز میشود، خلق میشود، حالا این فَلَقْتَ از هر بابی که در نظر گرفته بشود، زیباییهای خاصّ خودش را دارد، قرآنکریم هم دارد فَالِقُ الاِْصْبَاحِ، این تعبیر برگرفته از سخن خدای متعال است، فَالِقُ الاِْصْبَاحِ، شکافندهی صبح میگویند یعنی حکایت از اینکه این صبح در متن شب تحقّق پیدا میکند، مثل اینکه از دل شب بهدست میآید و این زیباییاش است، حالا دیگر آن طلوع فجر است و آن زیباییهای آغاز صبح است و امثال اینها. از اینکه این صبح را برای ما فراهم کردی، این یک.
خود صبح که یک روشنایی بعد از تاریکی است یک نوع گشایش است، مثل اینکه یک دری را باز میکنند به روی انسانها، یک دری گشوده میشود، چون وسعت دیدی میدهد به ما و آن تعبیرهای زیبایی که در قرآن کریم بود درمورد روز و قبلاً ما آنها را مرور کردیم، این گشایش نویدبخش یک آغاز است، یک شروع دوباره است، مثل اینکه یک کتابی بسته شد، یک کتابی آغاز شد و باز شد، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا فَلَقْتَ لَنَا مِنَ الْإِصْبَاحِ، یک صبح دیگر برای ما فراهم کردی، این خیلی شکر دارد، حالا بعد من به یک مناسبتی به بحث برمیگردم، این چه حالی را باید در انسان موحّد تولید کند؟ هیجان عقل و شکوفایی احساس، در آستانهی یک نعمت بزرگ و یک تجلّی ناب، هم خدای متعال خودش را نشان میدهد با هر صبحی و هم نعمت را در دسترس ما قرار میدهد، به هردو اعتبار حمد است. هم این تماشای جمال الهی و این زیبایی که با صبح آشکار میشود، هم از رهگذر این صبح تازه، سفرهی تازهای که از لطف الهی و از خوان کرم خدای کریم و مهربان گسترده میشود.
وَ مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَار، شاید این واو را ما تفسیری بگیریم که دارد مطلب را باز میکند ، مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَار، این ضَوْءِ النّهَار لطیف است، قرآنکریم دربارهی خورشید کلمهی «ضِیاء» را بهکار میبرد، درمورد ماه کلمهی «نور» را، ﺟَﻌَلَ اﻟﺷﱠﻣْسَ ﺿِﯾَﺎءً وَاﻟْﻘَﻣَرَ ﻧُورًا ، که میگویند در اصطلاح ضوء و ضِیاء، که با ضاد است آن نور مستقیمی است که از آن منبع خودش تراوش میکند، ﺟَﻌَلَ اﻟﺷﱠﻣْسَ ﺿِﯾَﺎءً، این خورشید که میآید همهاش شعله است و نور است، این از آن نهار پدید میآید، این ضَوْء یعنی یک روشنایی همهجانبه و شدید و تام و تمام، این را میگویند با کلمهی ضَوْء و ضِیاء و امثال اینها به کار میرود، و مَتّعْتَنَا بِهِ مِنْ ضَوْءِ النّهَار، چیزی که این نور، این روشنایی روز که از منبع اصلی خودش مستقیم میجوشد از چشمهی خورشید میجوشد و در دسترس ما قرار میگیرد. نزدیکترین ستاره به ما صدو پنجاه میلیون کیلومتر فاصله، از آن چشمهی خورشید این نور میدرخشد و اوضاع ما را روز میکند، نهار تولید میشود و این نور همراه خودش حیات و تازگی و طراوت و نشاط و جنبش و همهی این چیزها را میآورد. ما آن چیزی که در کرهی خودمان داریم از حیات، از رشد، از نمو، اینها را خدای متعال همه را از طریق همین انرژی عظیم ناب که از فضل خودش در دسترس ما قرار داده است، بعد هم با آن فیلترهای مخصوص که حالا بعد در همین متن هم یک اشاره به آن میشود، آفتهایش را هم گرفته، تمیز، بیضرر، خالص، همهاش بهرهمندی است، این در اختیار ما و در دسترس ما قرار داده است.