متن كامل جلسه شانزدهم
ادامه تفسير دعاي ششم
متن كامل جلسه شانزدهم شرح صحيفه سجاديه توسط حجت الاسلام والمسلمين حاج علي اكبري
امتیاز:
اَعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم، بِسم الله الرّحمنِ الرَّحیم، اَلحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین، ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلام علی سَیِّدنا و نَبیِّنا حبیبِ اِلهِ العالمین، ابِی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد و علی اَهل بَیته الطّاهرین المعصومین المکرّمین، سِیَّما بقیة اللهِ فی الارضین، روحی و اَرواحُ العالَمین لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء.
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السّلَامُ عِنْدَ الصّبَاحِ وَ الْمَسَاءِ. الْحَمْدُ لِلّهِ الّذِي خَلَقَ اللّيْلَ وَ النّهَارَ بِقُوّتِهِ، وَ مَيّزَ بَيْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ، وَ جَعَلَ لِكُلّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً، وَ أَمَداً مَمْدُوداً، يُولِجُ كُلّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ، وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ.
موضوع بحث ما دعای ششم صحیفهی مبارکهی سجّادیه است، عرض کردیم این دعای نورانی سبک زندگی توحیدی را به صورتی روشن و ملموس و عینی در اختیار انسانهای مؤمن قرار میدهد، این دعای ششم یک چنین دعایی است، و روز و شب انسان مؤمن را در پرتو نگاه مؤمنانه برنامهریزی میکند. در جلسهی گذشته خطوط اصلی و نکات کلیدی که در این دعای نورانی مطرح شده فهرست شد، یک فهرستی از آن نکات را تقدیم کردیم. به توفیق الهی از امروز متن را مرور میکنیم و مطالبی را انشاءالله در ضمن گزارش متن نورانی دعای ششم تقدیم میکنیم، به عنایت الهی و به مدد روح مطهّر و منوّر حضرت سیّدالسّاجدین و امام العارفین، علی بن الحسین(علیهما السّلام)، انشاءالله.
نکتهی بسیار زیبا و جالبی که این دعا به ما معرّفی میکند این هست که انسان مؤمن نوع مواجههاش با روز و شب به عنوان آن واحد تعریف شدهی روشن از زمان چگونه است. از متن این دعای نورانی استفاده میشود که مواجههی انسان مؤمن با زمان، مواجههای است از روی آگاهی و شعور و ذکر و روشنبینی، با زمان انسان مؤمن چنین مواجههای را دارد، نقطهی مقابلش دیگران هستند که مواجههشان مواجههی غافلانه است با زمان، گرفتار غفلت هستند، مواجههی انسان مؤمن، مواجههی عارفانهی با روز و شب و زمان است، معرفت به خویشتن، معرفت به جهان، معرفت به نسبت خود و جهان با خالق هستی، معرفت نسبت به اهداف و آرمانها، معرفت نسبت به امکانات و نعمتها، معرفت نسبت به آفات و آسیبها، معرفت نسبت به اسباب و مسبّبات و عوامل، معرفت نسبت به مشکلات و موانع؛ انسان مؤمن مواجههاش مواجههی عارفانه است، یعنی سیرش سیر در روشنایی است، حتّی اگر در شب هم سیر میکند سیرش در روشنایی است. این کلمهی بسیار زیبای بصیرت، این مضامین عالی را در خودش جا میدهد، درست نقطهی مقابلش کسانی هستند که سیرشان در تاریکی است، حتّی اگر در روز سیر میکنند! نه خودشان را میشناسند، نه جهان را میشناسند، نه زمان را میشناسند، نه قیمت عمر را میدانند، نه توجّهی به گذشته دارند، نه توجّهی به آینده دارند، نه توجّه به آرمانها و اهداف بزرگ دارند، این آن نقطهی مقابل است.
مواجههی انسان مؤمن با روز و شب و زمان، مواجههی فعّال است، از این دعا استفاده میشود. یعنی کسی که بر اساس موازین خرد سعی میکند به زمان روح بدهد و زمان را بسازد و زمان را آباد کند، انسان مؤمن برای خودش رسالت آبادگری قائل است، وَاسْتَعْمَرَكُمْ فيها، به تعبیر خدای متعال، یعنی از آن ظرفیّت فراطبیعی انسانی و متافیزیکی الهی که در اختیارش است استفاده میکند برای اینکه به زمان معنا ببخشد؛ انسان مؤمن با روح زمان متّحد میشود و به زمان معنا میدهد، زمان را آباد میکند و میسازد؛ این مواجهه، مواجههی فعّال است. زمان را به نور ذکر خودش منوّر میکند، به نور عمل صالح خودش منوّر میکند، به زینت حسنات خودش مزیّن میکند؛ زمان از انسان مؤمن نور میگیرد، روح میگیرد، حقیقت میگیرد، معنا میگیرد، زیبایی میگیرد، روشنایی میگیرد، و میرود، جاودانه میشود؛ این مواجههی انسان مؤمن است با زمان، مواجههی فعّال، انسان مؤمن از هیچ لحظهای از لحظات زمان نمیگذرد، و او را خالی و بدون نور و بدون حسنه و بدون عمل صالح و بدون ذکر پیش نمیفرستد، بلکه از قطعه قطعهی زمان و جزء جزء زمان و جزء جزء شبانهروزش استفاده میکند، این میشود یک مواجههی فعّال.
نقطهی مقابلش مواجههی منفعلانهی با زمان است، غیر مؤمن اینجوری است، دو اتّفاق برایش میافتد، یکی اینکه به جای اینکه او زمان را بسازد، زمان است که او را با خودش میبرد؛ نکتهی دوّمش، به جای اینکه زمان را آباد کند خراب میکند، اینجوری است، ضایع میکند، این نقطهی مقابلش است، یک مواجههی منفعلانه و مواجههی تخریب کننده؛ حالا انشاءالله در متن ملاحظه خواهید کرد برای گروه اوّل که انسان مؤمن باشد، وقتی که زمان دارد از او فاصله میگیرد و ذخیره میشود از او تشکّر میکند، چون به آن رسیدگی کرده است، اصلاً به آن حیات داده است، به زمان حیات برتر و انسانی میبخشد انسان مؤمن، به آن معنا داده است، روح داده است، زندهاش کرده است، به آن ظرفیّت داده است، توسعهاش داده است، اینجوری است، لذا از او ممنون است، از او تشکّر میکند، با خوشحالی از او خداحافظی میکند. نقطهی مقابلش هم، آن کسی که منفعل است و تخریب کننده و ضایع کننده است، شب و روزش وقتی از او دارند خداحافظی میکنند به او بد میگویند، لعنت میفرستند، از او دلخور هستند و رنجیده هستند و ناراحت هستند. مواجههی انسان مؤمن با زمان، مواجههی مسئولانه است، از سر تعهّد و مسئولیّت است؛ نه یک مواجههی عبس، یک مواجههی از سر بیهودگی؛ او خودش را مسئول میداند، در برابر خودش، در برابر جهان و جمعاً در برابر خالق هستی؛ مسئول میداند، متعهّد میداند، عهد دارد، با خالق هستی پیمان دارد، عهد دارد، مواجههی او مواجههی مسئولانه است؛ لذا به همهی ساکنان شب و روز و در برابر همهی آنها احساس مسئولیّت میکند، همهی آن چیزی که در شب و روز ساکن هستند، با آنها احساس نسبت دارد. انسان مؤمن بر اساس معرّفی امام سجّاد(علیه الصّلاة والسّلام) در نسبتش با شبانه روز و در نسبتش با زمان، خود را یک جزء از اجزاء هستی میداند، از اجزاء کلّ هستی میداند، و مرتبط با کل، و این نسبت را میشناسد، کشف کرده، درک کرده است.